سخنانی از روی عقل نه احساس(دکتر علی شریعتی)
(دکتر علی شریعتی)
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا نخواهی شد! که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند! بکشیاش... جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد نشانت داد میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟ آدمها! بیاورند
غریب است دوست داشتن. 
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را...
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت
شروع میکنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی... به مخزدن به اعتماد
سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری...
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری.